داستانهای شاهنامه

داستانهای شاهنامه

در این وبلاگ شاهنامه فردوسی را به صورت منثور نقل می کنیم .
داستانهای شاهنامه

داستانهای شاهنامه

در این وبلاگ شاهنامه فردوسی را به صورت منثور نقل می کنیم .

زنان شاهنامه کجا ایستاده اند؟


http://s3.picofile.com/file/7602919993/phoca_thumb_l_Shahnameh_4_.jpg


http://s2.picofile.com/file/7602922254/phoca_thumb_l_Shahnameh.jpg


http://s1.picofile.com/file/7602921498/phoca_thumb_l_Shahnameh_5_.jpg


زنان شاهنامه کجا ایستاده اند؟آیا فردوسی زن ستیز است؟

http://s3.picofile.com/file/7602931070/phoca_thumb_l_Shahnameh_3_.jpg















 

در شاهنامه ی فردوسی نزدیک به  بیست زن نقش آفرینی می کنند که البته بیش تر آن ها در دوره پهلوانی می زیند. به درستی می توان گفت که در هیچ کتاب دیگری در ادب کهن پارسی تا بدین پایه زنان خردمند و ستوده وجود ندارند. و هیچ سخن گویی این گونه زنان را نستوده است. زنان شاهنامه بسیار برتر از زنان دیگر چکامه (منظومه)های ادب پارسی اند. کافی است شیرین را در خمسه ی نظامی و شاهنامه با هم بسنجید. شیرین نظامی زنی است عاشق پیشه که جز عشق هیچ از او نمی دانیم اما شیرین در شاهنامه زنی است خردمند و دلاور که زندگی می کرده است و در زندگی عاشق هم شده است. این شیرین بسیار باورپذیرتر از شیرین نظامی است (هرچند نظامی سخن عاشقانه را به اوج خود رسانده باشد). برخی به استناد یکی، دو بیت برافزوده (الحاقی) هم چون «زن و اژدها هر دو…» فردوسی را شاعری زن ستیز دانسته اند در حالی که دلاوری گردآفرید و خردمندی سیندخت و صراحت تهمینه و پاکی فرنگیس و وفاداری رودابه و سودابه (در نیمه ی نخست حضورش در شاهنامه) نمونه ی همه جانبه ی زن ایرانی در باور فردوسی ارجمند است. در بیش تر پژوهش هایی که تاکنون درباره ی مقام زن در شاهنامه منتشر شده، بیت های اصلی و الحاقی از چاپ های گوناگون شاهنامه که گاه کم اعتبار یا بی اعتبارند، در کنار یکدیگر بررسی شد ه اند و نیز به این مساله بسیار مهم کم تر توجه شده که فردوسی کاخ بلند نظم خود را بر اساس یک متن که همانا شاهنامه منثور ابومنصوری است پی افکنده است.

 

 

همی خواست دیدن در راستی

ز کار زن آید همه کاستی

چن این داستان سر بسر بشنوی

به آید ترا گر به زن نگروی

کرا از پس پرده دختر بود

اگر تاج دارد بد اختر بود

کسی کو بود مهتر انجمن

کفن بهتر او را ز فرمان زن

سیاوش ز گفتار زن شد به باد

خجسته زنی کو ز مادر نزاد


 

درست است این ابیات و ابیاتی از این دست در شاهنامه که بوی زن ستیزی دارد، بی گمان سروده ی فردوسی است، ولی به این نکته باید نیک توجه کرد که فردوسی از روی یک متن شعر می سراید و خود با صراحت می گوید که با امانت داری، مطالب منبع خود را به رشته نظم می کشد. بنابراین هیچ یک از نگرش های زن ستیزانه ای که در این بیت ها مطرح شده، از آن فردوسی نیست، بلکه منبعث از منبع اوست و آن نیز به نوبه ی خود منبعث از تحریر یا تحریرهایی از خدای نامه پهلوی است.

 

این رستم است که برای مهتر، مرگ را بهتر از فرمان زن می داند و این اسفندیاراست که می گوید راز با زن نباید گفت. جامعه ی شاهنامه مانند جامعه بشری است که قهرمانان آن مانند افراد گوناگون جامعه نسبت به مسایل گوناگون از جمله زن نگرش های متفاوتی دارند و هیچ یک از آن ها لزومن نگرش شاعر نتواند بود که به ویژه درباره زن، به واقع هم نیست. از این رو در این جا این نکته ی مهم را باید خاطرنشان سازم که در شاهنامه به هیچ روی چنین نیست که نگرش منفی فردوسی نسبت به زن از زبان قهرمانان داستان ها بیان شده باشد، بلکه برعکس این نگرش های منفی قهرمانان داستان هاست بر زبان فردوسی. چنان چه شاهنامه و قهرمانان آن آفریده ی ذهن خلاق فردوسی نیز می بود، باز هم این نگرش های منفی به زن لزومن نگرش داستان سرا نبوده و او حق داشته است قهرمانانی خلق کند که نسبت به زن نگرش منفی داشته باشند. شاهنامه را با رمان های بزرگ امروزی که گاه شخصیت و عقاید رمان نویس را به درستی می توان در قهرمانان رمان دید، نباید سنجید. چنان چه نگاه های زن ستیزانه در این گونه بیت ها را از دیده فردوسی ببینیم، تناقض هایی از این دست را چه گونه می توان توجیه کرد؟ در یک جا می گوید:

 

 

کرا از پس پرده دختر بود

اگر تاج دارد بداختر بود
و در جای دیگر عکس این را می گوید:


چو فرزند را باشد آیین و فر

گرامی به دل بر چه ماده چه نر

 

در این گونه موارد این اصل را باید در نظر داشت که فردوسی تنها راوی صدیق روایت های گذشته است و تنها عقاید قهرمانان داستان ها را بازمی گوید. به هیچ روی روا نیست که شاعر بزرگ ملی خود را زن ستیز انگاریم، بلکه برعکس در شاهنامه بیت هایی وجود دارد که به احتمال فراوان راوی خود فردوسی است و نشان می دهد که شاعر برخلاف تفکر رایج عصر خود و برخی از شاعران پارسی گوی نگاهی عاطفی و انسانی به زن داشته است.

 

 

چنان دان که چاره نباشد ز جفت

ز پوشیدن و خورد و جای نهفت

اگر پارسا باشد و رای زن

یک گنج باشد پُر آگنده زن

به ویژه که باشد به بالا بلند

فرو هشته تا پای مُشکین کمند

خردمند و هوشیار و با رای و شرم

سخن گفتنش خوب و آوای نرم

برین سان زنی داشت پر مایه شاه

به بالای سرو و به دیدار ماه

 

باشد که زنان هم میهن ما درس پاکی از فرنگیس گیرند و چون سیندخت خرد ورزند و مانند گردآفرید دلاورانه به دفاع از حقوق و ارزش های راستین خود برخیزند. ایدون باد و ایدون تر باد.


گردآوری و تنظیم:گروه فرهنگ و هنر پرشین پرشیا
منبع : ابتکار نیوز
www.persianpersia.com/artandculture

نظرات 9 + ارسال نظر
کورش(هزاره های فراموش شده) دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ب.ظ http://www.cyruss3.blogfa.com

درود نیک پندار

پیش از آن دوست بدارید که دوستتان میدارند

ودراین کارهرگز ازهیچ کس واپس نمانید(زرتشت نبی)

به روزم با جستاری بنام دلتنگی محمدرضا شاه

دوست گلم از شما دعوت میکنم اگر قابل دانستی

سری به هزاره های فراموش شده زده ودیدگاه خود

رادرمورد جستارهای این تارنگار بیانکن پس به امید دیدار

بدرود

کورش فرزند ایران

چشم دوست من ،حتما سر خواهم زد .

میلادی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ق.ظ http://m71empire.blogfa.com

میلادی ،
سال نوی * میلادی * رو
بهتون تبریک میگه
دوست من[چشمک][گل]

تشکر دوست عزیز.
من هم متقابلاً سال خوبی را برایتان آرزو می کنم.

نیره سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:04 ب.ظ http://naseri-n.blogfa.com

درود برتو دوست گرامی

جستار جالبی نگاشته ای سپاس ازتو

آخرین جستار کاخ های تخت جمشید به پایان رسید ولی ناگفته های آن هنوز باقی است باحضور پرمهر خود ناگفته های آن راکامل کنید.
باسپاس

متشکرم دوست من
سر میزنم

فاطمه چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:55 ب.ظ http://asalbanoo4.blogfa.com/

من که به هیچ دردی نمیخورم …
این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند …

محمد رضا رازقی پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:14 ق.ظ


شنیدم یکی دختری نیک روی
علم کرده یک صفحه بهرم به کوی

همان سیده کو فریناز بود
بگاه سخن نکته پرداز بود

بدو گفتم ای دخت گردآفرین
بر این نیت و عزم تو آفرین

نمودی تو نام مرا جاودان
فضای مجازی چه عالی مکان

تو را نام تهمینه زیبد بسی
که کردی علم نسخه پارسی //// ابولقاسم فردوسی

به به چه صفحه قشنگی درست کردی فریناز خانم . انشاءالله که همیشه موفق و شاد و سربلند باشید و ما شاهد کارهای بیشتری از شما .....................

تشکر از لطفت و از شعر زیبا و جالبت .
خجالت کشیدم
گذشته از شوخی بازم سر بزن .
سپاسگزارم .

نوید (نسل اهورایی) پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:17 ب.ظ http://www.facebook.com/nasleahoorai

درود.فریناز جان چندوقتی هست که فیس بوک ذهنم رو مشغول خودش کرده چون می توان با افراد بیشتری ارتباط داشت.
چه خوبه که دوستان تارنما نویس در فیس بوک دور هم جمع شویم.
وقت زیادی هم نمی خواهد و به راحتیه بلاگفا هم هست.
فقط امیدوارم که با همدیگر بتوانیم آنجا هم برای فرهنگ ایران تلاش کنیم.
زیرا شدیدا افرادی امثال شما کم هستند.
آدرس فیس بوکم را برایتان فرستادم.
منتظر شما هستم.

نوید (نسل اهورایی) پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:21 ب.ظ http://nasleahoorai2.blogfa.com

درود بر شما
بسیار زیبا بود.
الگوهای زنان ایرانی باید این چنین افراد و شخصیت هایی باشند.
درود بر شما.

تشکر از وقتی که گذاشتید.

طاهره شنبه 16 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:18 ب.ظ http://www.ghaatogh.blogfa.com

سلام دوست خوبم

خوشحال میشم پیشم بیای

چشم طاهره جون سر میزنم .

Sepideh Norouzi یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:38 ب.ظ

درود بر تو ای نیک گفتار
به راستی که نادیده و ناشناخته با یک جست و جو از شاهنامه شیفته ات شدم...
درود ایزد بر تو باد...


سپیده نوروزی

سپاس از نظرلطف شما.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد