ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نامها ی خاص
الف
آبتین = نام پدر فریدون
آرزو = نام همسر سلم
آزاده = نام همسر تور
آفریدون = پسر آبتین و فرانک . ششمین شاه ایران که پانصد سال پادشاهی کرد.
اجناس = از سرداران توران
ارژنگ = نام سالار مازندران که از دیوان بود
ارژنگ = از سرداران تورانی
ارنواز = خواهر جمشید که ابتدا همسر ضحاک شد و سپس به همسری فریدون درآمد
اسپینوی = نام همسر تژاو سردار تورانی
اشکبوس = نام سردار تورانی
اشکش = از سرداران ایرانی
اغریرث = پسر پشنگ و برادر افراسیاب که به دست برادر کشته شد
افراسیاب = فرزند پشنک که بعد از پدر به پادشاهی توران رسید
اکوان = نام دیوی که رستم او را کشت
الکوس = نام سردار تورانی
الوا = از سرداران ایرانی
اندریمان = از سرداران تورانی
اولاد = پهلوانی دلیر که بعد از پیروزی رستم بر دیوها سالار مازندران شد
اهنوخشی = مردمی که اهل اندیشه بودند
ایرج = نام پسر کوچک ( سوم)فریدون پادشاه ایران
ارمایل = یکی از آشپزهای ضحاک که سعی در نجات جوانان داشت
ارجاسب = از بزرگان لشکر توران
ب
بارمان = از سرداران تورانی
بهرام نیو = پسر گودرز و برادر گیو . از سرداران ایرانی
بیژن = پسر گیو . از سرداران ایرانی
بیورسپ = پسر مرداس که بسیار ناپاک و پلید بود و نام دیگر او ضحاک است.
برزین = از بزرگان سپاه ایران
برته = از بزرگان ایرانی
بید = از دیوان
پ
پشنگ = برادرزاده فریدون پادشاه ایران و داماد ایرج
پشنگ = پادشاه توران و پدر افراسیاب
پرمایه = برادر فریدون
پلاشان = از بزرگان تورانی
پولاد = از بزرگان سپاه کیقباد
پولادوند = سردار تورانی
پولاد غندی = از دیوان
پیران = سردار تورانی و وزیر افراسیاب
پیلسم . پیلستم = پسر ویسه و برادر پیران
ت
تخوار = از سرداران توران
تژاو = از سرداران توران
توابه = از سرداران ایران
تلیمان = از سرداران ایران
تور = پسر دوم فریدون
تهمتن = رستم
تهمینه = دختر شاه سمنگان که با رستم ازدواج کرد
ج
جریره = دختر پیران که با سیاوش ازدواج کرد
جمشید = پسر طهمورث که هفتصدسال پادشاهی کرد
جهن = از بزرگان توران و پسر افراسیاب
چ
چنگش = از سرداران تورانی
خ
خراد = از سرداران سپاه ایران
خزروان = از سرداران توران
خون اسیاوشان = گیاهی که از خون سیاوش رویید
د
دستان زند = زال
دانشومند = نام موبدی که تهمیته را برای رستم خواستگاری کرد
دموی = از سرداران توران
دیو سپید = رئیس همه دیوها
ر
رخش = نام اسب رستم
رستم = پسر زال و رودابه . قهرمان اسطوره ای شاهنامه
رودابه = دختر مهراب و سیندخت که با زال ازدواج کرد
رویین = از سرداران تورانی . پسر پیران
رهام = از سرداران ایرانی . پسر گودرز
ریو = از سرداران ایرانی . داماد طوس
ریو = پسر کاووس
ز
زرسپ = پسر منوچهر
زرسپ = پسر طوس
زنگه شاوران = از سرداران ایران
زواره = نام برادر رستم
زوطهماسب = پس از نوذر به پادشاهی رسید و پنج سال پادشاهی کرد
زال = پسر سام نریمان و پدر رستم
زادشم = پدر پشنگ شاه توران
ژ
ژنده رزم = برادر تهمینه
س
سام نریمان = پدر زال و پسر نریمان
ساوه = از سرداران توران
سپند = نام کوهی است
سپهرم = از سرداران توران
سرخه = پسر افراسیاب
سرو یمن = از سرداران ایران
سزان = از سرداران توران
سلم = پسر بزرگ فریدون
سنجه = نام یکی از دیوها
سودابه = دختر شاه هاماوران . همسر کیکاووس
سهراب = نام پسر رستم و تهمینه
سهی = همسر ایرج
سیامک = پسر کیومرث که در جنگ با اهریمن کشته شد
سیاوخش . سیاوش = نام پسر کیکاووس
سیاوخشگرد = نام شهری که سیاوش بنا نهاد
سیندخت = همسر مهراب . مادر رودابه
ش
شاپور = از بزرگان ایرانی
شبرنگ بهزاد = نام اسب سیاوش
شماساس = از سرداران توران
شنگل = از سرداران توران
شهربانو = دختر گیو . همسر رستم
شهرناز = خواهر جمشید . ابتدا همسر ضحاک بود و سپس به همسری فریدون درآمد
شید = از سرداران توران
شیداسپ = وزیر طهمورث
شیدسب = از سرداران ایران
شیدوس = از سرداران ایران
شیدوش = پسر گودرز . از سرداران ایران
شیده = پسر افراسیاب . نام دیگرش پشنگ است .
شیروی = از سرداران توران
ط
طوس = از سرداران ایران . پس نوذر. توس
طورگ = از سرداران توران
طهمورث = پسر هوشنگ که سی سال پادشاهی کرد
غ
غرچه = سردار تورانی
ف
فریدون = ششمین شاه ایران که پانصد سال پادشاهی کرد . پسر آبتین و فرانک
فرامرز = نام پسر رستم
فرانک = نام مادر فریدون
فرشیدورد = برادر پیران . از سرداران توران
فرغاز = از سرداران توران
فرنگیس = دختر افراسیاب . همسر سیاوش
فرود = پسر جریره و سیاوش
فرهاد = از سرداران ایران
فریبرز = برادر سیاوش . پسر کاووس
فرطوس = سردار توران
ق
قارن کاوگان = برادر قباد . از سرداران ایران
قباد = برادر قارن . از سرداران ایران
قراخان = از سرداران تورانی
قلون = از سرداران توران
ک
کاتوزیان = مردمی که کارشان پرستش بود
کافور = پادشاه شهر بیداد
کاکوی = نبیره ضحاک . از سرداران توران
کالو = از سرداران توران
کاوه = آهنگری که هجده تن از پسرانش را ضحاک کشت و بالاخره برضد او قیام کرد
کاموس = سردار توران
کبوده = سردار توران
کرکوی = نبیره سلم
کرمایل = آشپز ضحاک که سعی در نجات جوانان داشت
کروخان ویسه نژاد = سردار توران
کشواد = سردار ایران. پدر گودرز
کلاهور = از سران لشکر دیوها
کنارنگ = سردار ایران
کنارنگ = یکی از دیوها
کاتی = سردار توران
کندرو = وزیر ضحاک
کندرو = سردار توران
کهرم = سردار توران
کهارکهانی = سردار توران
کی آرش = پسر کیقباد
کی آرمین = پسر کیقباد
کیانوش = برادر فریدون
کی پشین = پسر قباد
کیخسرو = پسر فرنگیس و سیاوش
کیقباد = یازدهمین شاه ایران که صد سال پادشاهی کرد
کی کاووس = پسر کیقباد که صدوپنجاه سال پادشاهی کرد. دوازدهمین شاه ایران
کیومرث = اولین پادشاه ایران که سی سال پادشاهی کرد
گ
گرازه = از سران سپاه رستم
گردآفرید = دختر گژدهم سردار ایرانی که سهراب عاشق او شد
گرسیوز = برادر افراسیاب
گرشاسپ = دهمین شاه ایران که نه سال پادشاهی کرد
گرشاسپ جم = از بزرگان زمان فریدون
گرگین = پسر میلاد . از سرداران ایران
گروی زره = سردار توران
گرزم = سردار توران
گژدهم = سردار ایران در دژ سپید
گستهم = پسر گژدهم . سردار ایران
گلباد جنگی = برادر پیران . سردار توران
گلشهر = همسر پیران
گودرز = پدر گیو و پسر کشواد . از بزرگان ایران
گیو = پسر گودرز و پدر بیژن . از بزرگان ایران
ل
لهاک = برادر پیران . از بزرگان توران
م
ماه آفرید = همسر ایرج
مرداس = پدر ضحاک که به دست پسر کشته شد
مردوس = سردار توران
منشور = از بزرگان توران
منوچهر = نوه ایرج و ماه آفرید . هفتمین شاه ایران که صدوبیست سال پادشاهی کرد
منیژه = دختر افراسیاب . همسر بیژن
مهراب = پدر رودابه
میلاد = سردار ایرانی
مهین بانو گشسب = دختر رستم . همسر گیو
ن
نستهین = برادر پیران . سردار توران
نسودی = مردمی آزاده که می کاشتند و از دسترنجشان می خورند
نوذر = پسر منوچهر که هفت سال پادشاهی کرد . هشتمین شاه ایران
نهل = سردار توران
نیساریان = مردمی که کارشان جنگ بود
و
ورازاد = شاه سپیجاب . سردار توران
ویسه = پدر پیران . از بزرگان توران
ه
هجیر = پس گودرز . سردار ایرانی
هزبر = سردار توران
هژیر = سردار ایران
هوشنگ = پسر سیامک که چهل سال پادشاهی کرد
هومان = برادر پیران . از بزرگان توران
هیربد = مامور شبستان کیکاووس
مرسی اسمها جالبن از ریو خوشم اومد
تشکر از شما .
سلام فریناز گرامی ام
نام های بسیار قشنگی بود
نام های ایرانی ریشه دار ، باتبار و بانژادی است
باید به این نام ها افتخار کنیم
برای تلاشت بسیار سپاسگزارم
شادباشی عزیزم
ممنون عزیزم.
سلام مهربانم
خداوند بی نهایت است،
اما به قدر نیاز تو فرود می آید،
به قدر آرزوی تو گسترده می شود
و به قدر ایمان تو کار گشا ...
پناه بر خدا.
سلام فریناز عزیز
نامهای قشنگیه
اسم تو هم قشنگه
اسم من چی؟
زیبا بود خیلی
اسم تو که خیلی قشنگه .اسم شاهزاده هاست .
سلام برای پسرم که حدود پنج سال و نیم شه, می خواستم قصه هایی از شاهنامه رو شبا تعریف کنم ... بنظر شما به ربان ساده چطوری تعریف کنم؟ و آیا داستان کوتاه هم داره؟
داستانها را قسمت قسمت کن و هرتکه را یه شب تعریف کن. من فکر میکنم که داستانها به زبان ساده هستند و اگر جایی را نفهمید میتونی کمی توضیح بدی. البته قصه گویی برای بچه ها بهتره به زبان محاوره ای باشه.
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید
تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست
صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست
نه من خام طمع عشق تو میورزم و بس
که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست
باد خاکی ز مقام تو بیاورد و ببر
آب هر طیب که در کلبه عطاری هست
من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست
من از این دلق مرقع به درآیم روزی
تا همه خلق بدانند که زناری هست
که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ما
داستانیست که بر هر سر بازاری هست
سعدی
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمیشود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بیان کند که چه بودست ناشکیبا را
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی
چرا نظر نکنی یار سروبالا را
شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش
مجال نطق نماند زبان گویا را
که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
خطا بود که نبینند روی زیبا را
به دوستی که اگر زهر باشد از دستت
چنان به ذوق ارادت خورم که حلوا را
کسی ملامت وامق کند به نادانی
حبیب من که ندیدست روی عذرا را
گرفتم آتش پنهان خبر نمیداری
نگاه مینکنی آب چشم پیدا را
نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی
چو دل به عشق دهی دلبران یغما را
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را
سلام بر خواره گرامیم اسم های قشنگی بود خیلی از این اسمها کردی هستند و من خیلی خوشحال شدم که این همه ما جهد و کوشش می نمایید درود بر شما
ممنون
اوووه چه اسمای سختی
حالا بقیه داره.
من اینقد اسمای ایرانی دوست دارم ..
مخصوصا رهام وسام..
و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی،برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی...
ای کاش فردا که از خواب بیدار میشویم
زندگی رنگ دیگری باشد
رنگ آرزوهایمان.
سلام
دوست چیست ؟ روح واحدی در دو جسم .
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
بدون دوست ، هیچ کس دلش نمی خواهد زنده باشد ، حتی اگر همه ی چیزهای خوب دیگر را داشته باشد.
عشق با شناسنامه بیارتباط نیست و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد. اما دوست داشتن در ورای سن و زمان زندگی میکند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست
سلام فریناز گلی
ولی هرچی هست اسم خوشگلیه
خوبی عزیزم؟
بسیار جالب بود
اسمهای خانم هاش رو دوست دارشتم
جالبه یه دوست هم داریم اسمش شیده هست ولی دختره اینجا اسم پسر بوده
عزیزم منم آپم بیا پیشم
پستت هم بسیار عالی بود دستت دردنکنه
مرسی حتماً میام.
ممنونم از راهنمایی.
خواهش می کنم.
عالی بود.
مخصوصا برای عزیزانی که می خواهند اسم بچه انتخاب کنند.
شاد باشی
ممنون.
سلام
دوست بدارید ،در حیات بشر ،زیبا تر از این چیزی نیست
اگردیدی گوشه ای ازقلبت سنگینه منوببخش
گوشه نشین قلبتم
سلام فریناز جان ، من خوبم.
مطالب این صفحه رو کامل خوندم خیلی پرمحتوا و جالب بود.
ممنونم که به من سر زدی دوست عزیز.
بازهم بیا...
ممنون . حتماً سرمیزنم.
در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا
زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند
امـا آنچه خوب است همیشه زیباست ...
کاملاً درسته عزیز. به قول شاعر:
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
ای برادر سیرت زیبا بیار
سلام فریناز جونم
ممنون عزیزم
تو لبخندی از خداهستی با تمام وجود به خدا می سپارمت
مرسی عزیزم
سلام وسپاس اهتمام شما درمعرفی فرهنگ وهنر رامی ستایم .احسن
متشکرم از لطفتون
فریناز گرامی وعزیزم نظرات میرسه دستت ؟
چند نظر دادم
بله عزیزم . خونه نبودم . ممنون از لطفت.
ولی هرچی فکر می کنم اسمای هخامنشیان نظیر کوروش و داریوش میاد یونانی باشن تا ایرانی......
چرا همچین فکری می کنی؟!!
چشم عزیزم
دعاگوی همه دوستان هستیم
تو هم دعایمان کن
تشکر. چشم
حکایت رفاقت حکایت سنگهای کنار ساحله …
اول یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت بعدشم یکی یکی پرتشون میکنی تو آب ؛ اما بعضی وقتا یه سنگهای قیمتی گیرت میاد که هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی …
******************
به سلامتی اون رفیقی که یه روز میاد سر خاکم اما نمی تونم جلو پاش پاشم …
اما خیالم راحته که خاک زیر پاشم !
خدا اون روز رو نیاره.
سلام.
چه ابتکار جالبی کردی !!!!!
اگر می تونی اسامی خاص و فراموش شده هم در وبلاگت قرار بده با معانی فارسی !!!!
مثل کلمه " فریور که معادل و معنای " حسابگر "
یا کلماتی شبیه این ....
کلا نوعی ریشه یابی در مورد اسامی اصیل ایرانی.
با سپاس و تقدیم احترام.
من سعی کردم اسامی خاص شاهنامه را گردآوری کنم که قسمت اول آن که مربوط به ج 1 شاهنامه دبیرسیاقی است را فعلاً منتشر کردم.از لطفتون سپاسگذارم
تـ ـو بـ ـرو…
مـ ـن هم برای اینکـ ـه راحـ ـت تربروی…
می گویـ ـم : برو “خیـ ـالی نیسـ ـت “
امـ ـا…
کیسـ ـت که ندانـ ـد…
بی تـ ـو…
تنهـ ــا چیـ ـزی کـ ــه هسـ ـت…
“خیـ ـال توسـ ـت” …
از خودگذشتگی کار دست آدم میده.
درود دوست فرهیخته ی من
فریناز گرامی
یه بار دیگه نثری از یک نسک پارسی با رویی تازه تر و گویا و زیباتر.
تنها چیزی که آزارم میده نوشتار نامهای پارسی با واکهای تازی هست که گذشته از تعصبات کور کار نادرست و اشتباهیه.
زمونیکه واک "ط" و... ریشه در گرامر زبان تازی حتا هم نداره،چه پافشاریه امروز ما نوشتار این نامها یا واژه های ایرونی به این روی؟
کار زیبای شما رو بازم خوانش کردم لذت بردم و ستایش میکنم تو دوست مهربان و ارجمند خودم رو.
روز خوبی رو تا الان سپری کرده باشی و بهترین ها هم پیش روی شما باشه عزیز...53
ممنون از توجهت.
slm, khobi farinaz joon bepar to web man rajebe postam nazar bede
چشم خانومی.
درودی دوباره به دوست خوب من
پوزش منو بپذیر که گه گاه شاید با دیدگاه هام شوند گرفتن وقتت میشم.
سپاس از مهر بسیار بشما.
امیدوارم سربلندی اینو داشته باشم که یادمان تازه ی شما رو با ویرایشی تازه تر ببینم.
شب زیبایی پیش روی شما باشه...53
ممنون. از نظراتت استفاده می کنم
خانه ی دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
اسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر است
ودر آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می ارد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
وترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور
واز او می پرسی
خانه ی دوست کجاست؟
سهراب سپهری
ای صمیمى ای دوست، گاه بیگاه، لب پنجره خاطره ام می آیی .
ای قدیمی ای خوب، تو مرا یاد کنی یا نکنی، من به یادت هستم.
دمش گرم !!
باران را می گویم
به شانه ام زد و گفت :
خسته شدی ؟
امروز را تو استراحت کن ، من به جایت می بارم !!
من یاد گرفته ام
وقتی بغض می کنم
وقتی اشک می ریزم
وقتی میشکنم
منتظر هیچ دستــــــــــی نباشم
وقتی از درد زخم هایم به خودم می پیچم
مرهمی باشم بر جراحتــــــــــم
چشمی دارم همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست در اوست
از دیده دوست فرق کردن نه نکوست
یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست
دوستان معجزه زندگیند.
سلام
ممنون که امدی.
خواهش میکنم.
سلام گلم. وقتت خوش
سلام . خوش اومدی.
سلام عزیزم
تا نگذری از جمع به فردی نرسی
تا نگذری از خویش به مردی نرسی
تا در ره دوست بی سر و پا نشوی
بی درد بمانی و به دردی نرسی
شادباشی
ممنون.
درود بر شما.
بانو فریناز خوبید؟
تارنمای زیبا و پر محتوایی دارید.
تارنمایم دوباره فیلتر شد.
اگر مایل به تبادل لینک بودید خبر دهید.
منتظر حضور سبزتان هستم.
بدرود تا درودی دیگر
خیلی عجیبه . چرا فیلتر؟
به هر حال من لینکتان را عوض کردم.
سلام خاله فریناز
یه مطلب در باره فردوسی نوشتم می خواستم بدونم اون بیت اخری بره خود فردوسیه؟
این داستان را خیلی شنیدم .
اما درباره بیت آخر الان در خاطرم نیست فکر میکنم در شاهنامه به آن برخوردم ولی از چند تا از دوستان پرس و جو می کنم اگر جوابی گرفتم حتماً خواهم گفت.
میشود در پس دیوار نگاه
آسمانت را دید
میشود با دل لبریز ز شوق خنده هایت را چید
میشود با دل پر خون و خموش
شوق بازآمدنت را به ویرانه دلهای کبوتر ها برد یا
میشود با گذر از مستی ها
باز آرام گرفت
میشود با گذر از تو و عبور از همه هستی ها
شمعی روشن کرد... و به پروانه ی دیوانه بیاموخت که او
نیست آن عاشق وابسته به هیچ
منم آن عاشق وابسته به هیچ
آری من
زمانی که عشق را احساس کنیم آسیب پذیر تر خواهیم بود .
سلام فریناز گرامی
خودت نام ها را یادداشت کرده ای یا از منبع دیگری گرفته ای؟
نام ها را یکی یکی خواندم هرنامی برایم داستان را در ذهنم دوره می کرد! بازی خوبی بود با ذهن و دانسته ها !
تا جایی که یادم هستم نام ریو به شکل ریونیز است و خیلی داستان غم انگیزی در میان جنگهایایران و توران است
بسیاز از زحمتی که می کشی خوشحال و سپاسگزارم
بله عزیزم هر قسمتی را که به نثر درآوردم نامهای خاصشون را هم جمع آوری کردم
درود بر شما دوست گرامی.
نشونی تارنگار شما رو از تارنگار محسن (Pan Iranism) پیدا کردم. درباره اون بیت شاهنامه که تو اون پستشون نوشته بود مزاحمتون شدم: (چو شیران برفتند از این دیار / کند روبه لنگ اینجا شکار).
من این بیتو تو نرم افزار گنجور و همچنین تو سایتش جستجو کردم ولی چیزی پیدا نکرد. من نسخه ای از شاهنامه که دارم از انشارات امیرکبیره. تو اون رو نگاه نکردم که ببینم هست یا نه. یعنی کار بسیار سختیه. تو اینترنت که گشتم، همه جا این بیتو پس از بیت های سروده شده از معین کرمانشاهی آورده بودن. میتونین لطف کنین و اگه میشه به من بگین که این بیت کجا و چه بخشی از شاهنامه اومده؟ چون خیلی مایلم که بدونم کجاست. حتی خیلی درباره بیت (چو ایران نباشد تن من مباد ...) گشتم ولی انگار این بیت هرگز تو شاهنامه نبوده و نیست و تنها میان مردم رواج پیدا کرده. یک بیت هست که کمی مشابه این بیته (نباشد به ایران تن من مباد / چنین دارم از موبد پاک یاد).
ببخشید که مزاحم شدم.
به امید دیدارهای بیشتر.
پاینده باشید.
بدرود.
درود بر شما
من درباره بیت (چو شیران برفتند از این دیار / کند روبه لنگ اینجا شکار)
همانطور که به محسن هم گفتم، با یکی از دوستان که روی شاهنامه کار میکنه ، صحبت کردم و ایشان معتقدند که این بیت از فردوسی نیست.
اما درباره بیت (چو ایران نباشد تن من مباد ...) باید بگویم من هم در شاهنامه دبیرسیاقی این بیت را ندیدم. البته بیتی در جنگ بین رستم و افراسیاب هست به این مضمون :
همه سربه سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم
ولی این را باید در نظر گرفت که شاید سعدی برداشت خودش را از اشعار فردوسی بیان کرده است.
مسئله مهم دیگر این است که نسخه های مختلف شاهنامه باهم متفاوتند .
در ضمن در جستجوهام به مطالبی رسیدم که نشانی آنها را برات میذارم. درست و غلطش به عهده نویسنده ها .
http://www.babakyurdu.blogfa.com/post-30.aspx
http://aryaadib.blogfa.com/post-373.aspx
در پایان شایان توجه است که این مطلب نیاز به تحقیق گسترده تری دارد . اگر جایی به جواب بهتری رسیدم شما را باخبر میکنم و تو هم اگر به جواب بهتری رسیدی خبرم کن.
گاهی اوقات بی قانونی ؛عجیب بیداد می کند در عاشقی
یکی دور می زند …اما …. دیگری جریمه میشودو تاوان
و این در زندگی واقعی کاملاً نمود داره.
درود بر شما. سپاسگزار از راهنمایی و کمکتون.
شوربختانه شاهنامه فردوسی بزرگ، دچار تحریفاتی شده که اینچنین باعث سردرگمی خوانندگان میشه.
من چند سال پیش این نسخه شاهنامه رو از شیراز خریدم. چندین نسخه تو کتابفروشی بود که صاحب کتابفروشی که اتفاقا در خرید کتابها کمک بسیار زیادی بهم کرد (دستش درد نکنه) بهم گفت اگه نسخه کامل و خوب میخوای، اینو بگیر. تو این چیزهایی نوشته که تو بقیه نیست. اتفاقا قیمتش هم از بقیه کمتر بود و نمیشه گفت که به خاطر فروشش و قیمت اینو به من سفارش داده. ولی تو همین نسخه هم بیت (هنر نیز ز ایرانیانست و بس...) به صورت: (هنر نزد ایرانیانست و بس...) نوشته شده! اون بیت (همه سر به سر...) و (دریغ است ایران که...) رو خودم تو شاهنامه دیدم.
اتفاقا 5-6 سال پیش تو یه مسابقه تلویزیونی این بیت رو آوردن (چو ایران نباشد تن من مباد...) و پرسیدن از کیه. که پاسخش فردوسی نبود و من هم متوجه پاسخ درست نشدم. من از اون روز دنبالش رفتم که بدونم از کیه و اصلا از فردوسیه یا نه و اینکه کجای شاهنامه اومده که بعد فهمیدم از فردوسی نیست. امیدوارم یه روزی برسه که بتونیم نسخه کامل و دست نخورده ی شاهنامه رو با هم بخونیم و لذت ببریم. امیدی که شاید نشدنی باشه!
راستی، از تارنگارتون خیلی خوشم اومده و میخواستم بگم اگه مایل باشین با هم تبادل لینک داشته باشیم. من شما رو به لیست دوستانم افزودم.
باز هم از شما سپاسگزارم.
پاینده باشید.
بدرود.
سپاسگزارم. من هم شما را لینک کردم.
درود بر شما فریناز گلم
ببخشید که چند روزگاری نبودم
بیمار بودم
چه کار خوبی کردید نام ویژه ها رو نوشتید
کار پسندیده و در خور بود دست مریزاد
ممنون از لطفتون .
آفرین بر تو
در نامه دیدم نام موبدی که از تهمینه برای رستم خواستگاری کردی را نوشته ای !
تهمینه که پنهانی رفت خوابگاه رستم و خودش از رستم خواستگاری کرد
وقتی سهراب ده سالش د رفت از مادرش پرسید پدرش کیه؟ اگر این وسط مراسم ازدواجی در میان بوده پس این داستان چیست؟
در شاهناما خالقی مطلق چنین مراسم خواسگاری وجود ندار
اما تو شاهنامه دبیرسیاقی هست. گاهی دلسرد میشم از اینکه می بینم یه متن و این همه اختلاف
دلسرد! مگر می توان از خواندن شاهتامه دلسرد شد؟ می دانیم که نسخه اصلی شاهنامه تا کنون پیدا نشده است و نزدیکترین نسخه ای که به زمان فردوسی پیدا شده است دویست سال پس از فردوسی است و آن نسخه فلورانس است که خالقی مطلق متن اصلی شاهنامه اش را بر اساس آن گذاشته است که بسیاری پژوهشگران به دلایلی که در این ستون نمی گنجد قبول ندارند.
برخی شواهد می گوید که فردوسی سه بار شاهنامه را دست زده است و برخی نسخه ها ممکن است از نسخه های گوناگون باشد .....
در ضمن کاتبان دسنویس شاهنامه ممکن است گاهی دستکاریهایی کرده باشند ....
بحث در این باره زیاد است ولی بسیاری حتی پس از شاهنامه خالقی مطلق هنوز شاهنامه مسکو با تصحیح سعید حمیدیان را می پسندند
من شاهنامه را با نامه باستان دکتر کزازی می خوانم ولی شاهنامه های خالقی مطلق و سعید حمیدیان و نسخه ژول مل و مسکو را هم دارم ولی خوب وقتی نسخه سعید حمیدیان و خالقی هست چون پانویس های آنها مقایسه شده با نسخ دیگر ، معمولا داستان ها را با دو شاهنامه خالقی و سعید حمیدیان مقایسه می کنم و گاهی بیتهای آن دو دیگر را می پسندم.
باید شاهنامه را با مقایسه نسخ خواند و خواندن مقالات و کتاب های پژوهشی و خواندن برخی کتابهای پیش از شاهنامه مانند بندهش و... نیز در شناخت راز و رمزهای شاهنامه کمک می کند.
شاهنامه متن آسان نماست ولی پر از راز و رمز است که فردوسی یافتن و درک آنها را به ما سپرده است .
تو این را دروغ و فسانه مدان به یکسان روشن زمانه مدان
از او هرچه اندر خورد با خرد دگر بر ره رمز معنی برد
ممنون از توجهت
اتفاقا همی دو وز پیش جایی صحبت شاهنانا دبیر سیاقی بود که مطرح شد آن شاهنامه با آن همه زحمت دیگر کسی استفاده نمی کند فکرش را بکنید دکتر خالقی سی سال از عمرش را روی مقابله نسخه ها گذاشت و خانم بهفر آن را رد می کند چون با یک نسخه خاص مقایسه نشده و یا دکتر رواقی آن را رد می کند که و می گوید تمام نسخه های بررسی شده توسط دکتر خالقی همه از غرب ایران هستند در صورتی که شاهنامه در شرق ایران نوشته شده با ابن حال با دانستن همه اینها پژوهشگران همچنان در کار پژوهش شاهنامه هستند . به هر روی کار روی شاهنامه دشوار است و طولانی .
شما کتاب شاهناما آخرش خوش است دکتر باستانی پاریزی را خوانده اید؟ کتاب پر حجمی که هر صفحه اش به یکی از این پژوهشگران اختصاص دارد و زندگیشان و سختی هایشان را در این راه می نویسد.
_____
قصد من از نوشتن پیام نخست دلسرد کردن شما نبود اگر چند اشکال کوچک این زحمت شما برطرف شود اتفاقا کار بسیار قشنگی است که با اجازه تان در وبلاگ همایش شاهنامه با ذکر منبع منتشر کنم.
http://nashibofaraz.blogsky.com/
پانده باشید
خوشحال میشم
درود بر شما
جدی که نبود تنها در کام مرگ بود
برقرار باشید
رفاقت به معنی حضور در کنار فردی دیگر نیست بلکه به معنی حضور در درون اوست !
فقط چراغ رفاقت روشن است
من خدایی دارم، که در این نزدیکی است
نه در ان بالاها
مهربان، خوب، قشنگ
چهره اش نورانیست
گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد
او مرا می خواند، او مرا می خواهد
گاهی وقتها از نردبان بالا میرویم تا دستهای خدا را بگیریم غافل از اینکه خدا پایین ایستاده ونرده ها رو محکم گرفته که ما نیفتیم
درود بر شما
هر چی من نمیام
خوب اون یکی نیره حسابی جبران می کنه
این اسامی رو خودت استخراج کردی؟
در این صورت بسیار با حوصله ای
بله . هر قسمتی را که به نثر درآوردم نامهای خاصشون را هم جمع آوری کردم. البته این اسمهای خاص جلد اول شاهنامه دبیرسیاقی است
گل یا پوج..
دستت را باز نکن...حسم را تباه نکن...بگذارفقط تصور کنم ک در دستانت برایم کمی عشق پنهان است
در این دنیا وابسته به چیزی نباش.حتى سایه ات موقع تاریکى تو را ترک میکند.