ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تاریخ انجام شاهنامه
وقتی شصت و پنج سال از عمرم میگذشت تاریخ شاهان را تنظیم کردم . بزرگان و دانشمندان همه مرا تشویق کردند و از آن استفاده نمودند اما پولی به من ندادند . از آن نامداران علی دیلمی و بودلف و حیی قتیبه از تاریخ شاهان استفاده رایگان نکردند و از آنها منتفع شدم و خوراک و پوشاک و سیم و زر یافتم . در طول سی و پنج سال آن را به نظم درآوردم . حالا که به هشتادسالگی رسیدم داستان یزدگرد را تمام کردم و اکنون چهارصد سال از هجرت پیامبر میگذرد . تن شاه محمود سالم باشد و دلش شاد باد . من این شاهنامه را به نام او نوشتم .
نمیرم از این پس که من زنده ام
که تخم سخن را پراکنده ام
هرآنکس که دارد هش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین