ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
شاهنامه در سینمای جهان
شاهنامه اثری ماندگار است که از مرزهای ایران فراتر رفته و توسط کارگردانانی به فیلم نامه و فیلم تبدیل شدهاست.
شاهنامه در آثار سینماگران
در اینجا نگاهی می اندازیم
به فیلم های بلند سینمایی، کوتاه و مستند در سینمای ایران و سینمای دیگر کشورها و
نیز فیلمنامه های اقتباسی از شاهنامه.
ششمین فیلم سینمایی ایران، فردوسی (عبدالحسین سپنتا/۱۳۱۳) است. سپنتا به مناسبت هزاره
فردوسی، فیلمی در باره زندگی این شاعر همراه با قطعه هایی از شاهنامه می سازد که به
قول خودش حاصل آشنایی نیمی از عمر او با ادب فارسی است. با نمایش خصوصی فیلم - که
چون آثار دیگر سپنتا در هند ساخته شده - رضاشاه دستور تغییر صحنه های ملاقات
فردوسی با محمودغزنوی را می دهد. در نتیجه این صحنه ها برای نمایش مجدد در سال ۱۳۱۳ با بازی نصرت الله محتشم
(مامور سفارت ایران در هند) در نقش محمود غزنوی بازسای می شود. فردوسی خالی از افت
های سینمایی نیست. کارگردان برای بیان تیرگی و اندوه مرگ در صحنه تشییع جنازه شاعر
از فیلم برداری ضد نور استفاده کرده است. فیلم از نظر داستان گویی نیز موفق است.
مانند صحنه ای که فردوسی در ایام پیری از پنجره اتاقش به بچه هایی نگاه می کند که
شعرهای او را حین بازی کردن می خوانند. دراین فیلم فردوسی نبرد رستم و سهراب را می
سراید و فیلم ساز این قسم از شاهنامه را به تصویر می کشد.
رستم و سهراب
مهدی رئیس فیروز /۱۳۳۶
این فیلم برداشت ضعیفی از داستان رستم و سهراب، غنی ترین داستان شاهنامه است.
فیلمنامه را دکتر جنتی نوشته که سابقه ادبی دارد و فیلم به روایتی اسطوره ای در
چنگال فیلمفارسی است. فیلم تصویر نادرستی از اثر حماسی فردوسی به دست می داد و از
نظر تجاری نیز موفق نبود. گذشته از نقایص فنی، اشتباهات زیادی در فیلم دیده می شد.
زنی که مار به دست در حضور رستم می رقصد، لحظه ای بعد ماری در دست ندارد، ریش رستم
گاه دو شقه است و گاه معمولی، دندان های طلای زنانی که پای می کوبند و می رقصند،
برق می زند و...
بیژن و منیژه
سیامک یاسمی/۱۳۳۷
در دهه ۱۳۳۰ جریان فیلم فارسی بر سینمای ایران مسلط است. شاید به
دلیل وقت گیر بودن و هزینه زیاد اقتباس سینمایی از شاهنامه در این سالها کمتر کسی
چنین فیلم هایی می سازد و اگر هم بسازد، نتیجه اش فیلمی با مایه های تجاری و قید و
بند فیلم فارسی است.
بیژن و منیژه از این دست فیلم هاست؛ فیلمی در رده دیگر آثار تجاری یاسمی. نقطه
مثبت بیژن و منیژه، فیلم برداری نسبتاً خوب کوشان است. ساخت فیلم که با آوازهای
فراوان پروانه همراه است، هشت ماه به طور انجامیده است.
سیاوش در تخت جمشید
فریدون رهنما /۱۳۴۶
این فیلم برداشتی امروزی از داستان رستم و اسفندیار است. در این فیلم که نخستین
کار این شاعر و منتقد سینمایی است، پدر و پسر ثروتمندی بر سر یک زن با یکدیگردرگیر
می شوند تا کار به نبرد رودرو می انجامد. نوری علاء درباره فیلمش می گوید:« می
خواستم جنگی به وجود آورم که گرچه امروزی است، ولی صورت همان جنگ رستم و اسفندیار
را به خود بگیرد. آدم های فیلم با ابزاری می جنگند که خیلی شبیه ابزار جنگی آن
زمان است؛ میل همان گرز است، سنج همان سپر است. اینها تغییر شکل یافته های همان
ابزار جنگی هستند. در فیلم، ما شبکه ای را می بینیم که آدم های فیلم را در جبر
قرار می د هد و آنها را به جان هم می اندازد. برای من موقعیت آنها مطرح است.» به
نظر می رسد تحمیل بازیگران اصلی به فیلم، بیشترین صدمه را به آن وارد کرده است.
پسر ایران از مادرش بی خبر است
فریدون رهنما /۱۳۵۲
رهنما این فیلم را در سال ۵۲می سازد. این بار در
برگردانی تمثیلی بر اساس داستانی از شاهنمامه شرایط جامعه به تصویر کشیده می شود.
دلیل موفقیت آثار رهنما را باید در نوع نگاه او به واقعیت جست. از نظر او که خود
منتقد و شاعری تواناست، داستانی حماسی که ۱۰ قرن قبل سروه شده، می تواند
با روایت دراماتیک و در قالبی نمایدین واقعیت امروزه را عرضه کند. از دید رهنما
نوع برخورد و پیوند فیلم ساز با واقعیت است که آن را جاودانه می کند.بدون این
پیوند، واقعیت، گنگ و گریزان و در هم است. این واقعیت جویی رهنما را به کاوش های
فرهنگی و هنری این سرزمین کشانده است. در پسر ایران از مادرش بی خبراست رهنما
دلهره مبهم خود را در چگونگی پیوند درست تاریخ و فرهنگ گذشته با امروز نشان می
دهد. رهنما در این فیلم از جلوه های ویژه نیز در جهت ارائه جهان فیلم استفاده می
کند.
بعد از انقلاب اسلامی، آثار کمی بر اساس داستان های شاهنامه، ساخته شده است، مانند
پرچم های قلعه کاوه که نتوانسته اند حداقل انتظارات را نسبت به این گنجینه عظیم
ملی پاسخ دهند.
فیلم های کوتاه و مستند
در سینمای ایران فیلم های کوتاه ومستند همواره با تلاش بی پیرایه و صادقانه فیلم سازان ساخته شده اند. در زمینه فیلم های اقتباسی شاهنامه در سینمای آماتور و مستند،می توان به فیلم های انجمن سینمای جوان و نیز جشن توس مراجعه کرد. در این زمینه آثار متعددی ساخته شده که از این میان، می شود به بعضی از آنها اشاره کرد: سوگ یک دلاور (ولی محمدی)، نان، عشق و توس (حمید تمجیدی)، ماجرای شاهنامه (اریک بالایان)، فردوسی (حسین قوانلو)، سوگ سیاوش(احمد طالبی نژاد) که برداشتی تاریخی - اجتماعی و تازه بر اساس مرگ سیاوش و تناور شدن سیاوش های دیگر است، زورخانه (عباس شباویز)، شاهنامه و مردم (نصیب نصیبی)، فردوسی و مردم (حسین ترابی)، سیمرغ (ابراهیم حیدرزاده)، زال و سیمرغ (علی بنایی) که فیلم انیمیشن در خور توجهی است که جنبه های خاص شاهنامه را به زیبایی بررسی می کند، سیری در پرده های شاهنامه (جمشید سپاهی)، مینیاتورهای شاهنامه (ایرج گرگین)، شاهنامه از خطی تا چاپی (منوچهر خادم زاده)، پرتو حماسه( منوچهر طیاب)، مرگ سیاوش (بیژن مهاجر) و... از نمونه های مستند در این زمینه اند.
شاهنامه در سینمای دیگر کشورها
بدون ریتم و بیان حماسی،
درام قدرتمند شاهنامه تبدیل به ملودرام می شود. برداشت های سینمایی فیلم سازان
خارجی از اثر فردوسی چنین مایه ای دارد. چنین فیلم هایی به دلایل مشخص تنها در
کشورهای هند و شوروی سابق ساخته شده اند. در شوروی سابق چهار فیلم کاوه آهنگر،
افسانه رستم، داستان رستم و سهراب و داستان سیاوش توسط بوریس کیمیاگروف در استودیو
تاجیک فیلم ساخته شده اند. از آنجا که کیمیاگروف با چهار برداشت سینمایی بیشترین
اقتباس را از شاهنامه فردوسی داشته، آثار او نیاز به توجه بیشتری دارند. کیمیاگروف
که زیر نظر ایزنشتاین از دانشکده مسکو فارغ التحصیل شده، با دومین فیلم سینمایی اش
کاوه آهنگر اقتباس از شاهنامه را آغاز می کند. پس از آن به ترتیب افسانه رستم (۱۹۷۱)، داستان رستم و سهراب (۱۹۷۲)، و داستان سیاوش(۱۹۷۷) را می سازد. فیلم های
کیمیاگروف با وجود تبلیغات روس ها، ارزش سینمایی چندانی ندارند. این فیلم ها که در
سال های گذشته بارها در ایران به نمایش در آمده اند، بیشتر به کارهایی پرزرق و برق
با سیاهی لشکرهای فراوان می مانند؛ با کارگردانی که از امکانات آنها بی خبر است و با
وجود استفاده از پرده عریض، تفاوت استفاده از آن با پرده معمولی را نمی داند.
کیمیاگروف تنها برای داستان رستم و سهراب،سه و نیم میلیون دلارهزینه کرده که البته
هزینه را کلاَدولت شوروی سابق تقبل کرده است.در فیلم های او گاه متن فردوسی با
تسامح وبی اعتنایی روبه رو شده و تیپ سازی و شخصیت پردازی چندان مناسب نیست. مثلاً
رستم به جای آن که پهلوان زابلی شاهنامه باشد، تیپی مرکب از گاوچران غربی و تاتار
وحشی دارد. کیمیاگروف از کلام منظوم در صحنه های بسیج نیروها و جنگ استفاده مناسبی
به عمل آورده و سادگی و بی تکلفی فیلم هایش همراه با عدم دخالت ذهنیت های خارج از
متن ، مجال رویارویی با اندیشه و تراژدی فردوسی را به بیننده نمی دهد.
کیمیاگروف در مورد هدف از اقتباس شاهنامه و این که چه پیامی را در شعرهای آن در
جهت دیدگاه های معاصر دنبال می کند،می گوید:«طی ساخت فیلم هایم مدام این سؤال ازمن
می شود.من همواره حس می کنم همه دنیا در نام رستم جمع شده،رستم گوهر شاهنامه
است.اونمادشاهنامه است و برای مردم اسطوره و پاسدار ارزش ها محسوب می شود. رستم
انسان گرا و روشنفکری است در ظاهر یک دلاور افسانه ای .سیاوش، قهرمان آخرین فیلمم،
در جهت به کارگیری عقاید رستم در زندگی واقعی تلاش می کند. او همواره طرف خوبی و
عدالت را می گیرد و رویای ساختن شهر جوانی را در سر می پروراند؛ شهر خورشید، جایی
که مردم در شادی و تفاهم زندگی می کنند و ذهن و روحشان را به بهترین وجه آشکار می
کنند. فیلم های کیمیاگروف نشان می دهند که او گرچه سینما را چندان خوب نمی شناسد،
با فردوسی آشناست. از فیلم های اقتباسی از شاهنامه در سینمای هند تنها رستم و
سهراب، (سهراب مودی) را می شناسیم که در ایران نیز به نمایش در آمده است، بازیگران
فیلم، راج کاپور، دارا سینگ، ممتاز و سونیا بوده اند. این فیلم دارای همان خصوصیات
معروف فیلم های هندی است.
در امریکا هم در سالهای اخیر چند کمیک استریپ از شاهنامه ساخته شده است.
فیلم نامه های ایرانی و شاهنامه
داستان های شاهنامه، همیشه
مورد توجه فیلم نامه نویسان ایرانی بوده است و با وجود آن که شانسی برای تبدیلشان
به فیلم وجود نداشته است، اما دغدغه بعضی ازآنها بوده است. قدمت این توجه بر می
گردد به نخستین فیلمنامه چاپ شده با عنوان فردوسی و امیرعلی سیمجور نوشته س. علی
آذری، چاپ ۱۳۱۵ که اولین فیلم نامه ای است که به فردوسی و شاهنامه
پرداخته است.
جدا از ارزش ها و ضعف های این گونه فیلمنامه ها، می توان آثار دیگری را نیز نام
برد که به این مقوله پرداخته اند و به چاپ نیز رسیده اند، مانند : زندگی فردوسی
(س. علی آذری، چاپ اول ۱۳۲۶) یا دوازده رخ (هوشنگ گلشیری چاپ اول ۱۳۶۹) که آثار محکم و قابل اعتنایی
نیستند.
اما در این میان، بهرام بیضایی جایگاه ویژه ای دارد. او با آثار نمایشی و فیلم نامه
هایی که در این زمینه نگاشته، برجستگی نقش خود را به خوبی نشان می دهد. به عنوان
نمونه دیباچه نوین شاهنامه (چاپ ۱۳۶۹) که روایتی کاملاً سینمایی از
زندگی فردوسی است. فیلمنامه از به خاک سپردن فردوسی شروع می شود و با فلاش بک هایی
از دید مردم توس که بر گور او گرد آمده اند، ادامه می یابد. ترکیب زمان ها دقیق و
مناسب است. به طوری که شخصیت افراد از طریق بازگشت به گذشته ها کامل می شود. تسلط
بیضایی بر گفت و گونویسی و پیشبرد داستان و به کارگیری تصویری اشعار شاهنامه، از
امتیازهای فیلم نامه است که دغدغه همیشگی بیضایی را نیز با خود دارد.
شاید اگر شاهنامه دست هالیوودیها بود، تا به امروز پوستر رستم روی دیوارهای اتاقهایمان به دفعات بیشتر از مرد عنکبوتی دیده میشد و نیز لباسها و کفشهایمان بیشتر تصویر رخش و کاوه را داشت تا لاک پشتهای نینجا!
برگرفته از :
http://honarbedunemarz.blogfa.com/post-179.aspx
من تنهایم بی تو
هیچ کاری نمی توانم بکنم
دیگر شعر هم نمی توانم بنویسم
و این تنهایی تلخ است
تلخ مثل نگاه نوازنده ای که
با دست های بریده به پیانو می نگرد
سلام دوست خوبم
عزیزم عالی
عزیز آپم خوشحال میشم بیای پیشم
حتما عزیزم
مرسی از این مطلب جالب، اما به نظرم هنوز یه اثر فوق العاده ساخته نشده! و جا داره اثر های ماندگار تر و فاخرتری در عرصه ی هنر هفتم از این * ابر کتاب * ساخته بشه، به امید اون روز
و عذر می خوام که دیر خدمت رسیدم!
ممنون که آمدین .
درود بر شما
واقعا با این نوشته ها به عنوان یک ایرانی در پوست خودم نمیگنجم و سراسر غرور منو فرا میگیره
سپاس از شما
ممنون از لطفتان .
درودوسلام برفریناز گرامی
بهترین تاریخ ما دردل شاهنامه نهفته است .آثاری که می تواند بازگو کننده فرهنگ ناب ایرانی باشد ولی پردازش به آن برای ساخت فیلم آن قدر بهاگذاری نشده است یا خیلی کم شده است مثل بهرام بیضایی .اگربه واقع موردتوجه سینماگران ما قرار گیرد شخصیت های شاهنامه بسیار بیشتر از شخصیت های افسانه ای بیگانه در مردم رخنه خواهد کرد.
باسپاس از نوشتار زیبایتان
ممنون که سر زدی عزیزم
ای روزگـــــــــــار لعنتی ...
هر ســــــــــــازی که زدی رقصیدم
بی انصــــــــاف یک بار هم تو به ســـــــــــاز من برقص :
ببین ...
دلــــــــم چه " شــــــوری " میزند ؟!!
خشنوثره مزداهه اهورهه
درود بر دوست نیک اندیش و همراهم فریناز
چقدر نیک
آفرین
من در اندیشه دارم کاری برای نابینایان گرامی کنم که شاهنامه را بهتر در یابند فریناز گرامی شما همیاری می فرمایید؟
و سپس
والنتاین روز جفت گیری پرندگان در یونان باستان و اسپندگان روز بزرگداشت ایزد بانوی پارسایی در ایران باستان
فرهنگ ایران و فرهنگ باختر در برابری هم از کجا تا کجاست؟
دیدگاه شما چیست
با بردباری و پارسایی هدیه از ایزدبانو آرمئیتی سپندارمذ و شاخه گلی برای پیشکشی در سرخی دل، ترا من چشم در راهم[گل].
سلام دوست عزیز
از آنجایی که اطلاع دقیقی از خط نابینایان ندارم بعید میدانم بتوانم کمکی بنمایم . اما اگر داستانهای شاهنامه را به صورت منثور میخواهید وبلاگ من که تمام داستانها را از ابتدا تا انتها دارد در خدمت شماست .
و اما درباره مقایسه فرهنگی بین ایران و غرب باید بگویم که اصولاً من عقیده به برتری هیچ فرهنگی به فرهنگ دیگر ندارم و نظر شخصی من این است که هر فرهنگی مزایا و کاستیهایی دارد . هر چند که من به خاطر ایرانی بودن عاشق فرهنگ خودمان هستم اما فرهنگهای دیگر را هم حقیر نمی شمارم .
امیدوارم به درستی متوجه سوال شما شده باشم .
سپاسگزارم که گاهی به من سر میزنید .
سلام..
واقعاکارت حرف نداره...
ممنون دوست من
سلام
درود بر بهترین شماره 7 جهان
بله فرهاد همیشه نجات دهندمون بود
444444444444444444444444444444
بله . فرهاد مجیدی رو عشقه
درود فریناز عزیز
سپاس که پاسدار ارزش های والای ایرانی هستید
سپاس از شما
تشکر نیره جون که من را فراموش نمی کنی
درود بر شما
با شعری از خودم به روزم
منتظر نظر شما هستم[گل]
اومدم
مطالب خیلی خوبی داری توی وبت گلم
مرسی
ممنون عزیزم
مرسی عزیزم.
ایشالله قدر این کتاب بیشتر از اینها دونسته بشه.
آپم
حتماً سرمیزنم
درود برتو فریناز عزیز
زندگیت پراز شادی و شادمانی
ممنون نیره جون .
آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشت ، عمر بی حاصل ما این همه افسانه نداشت . روز ولنتاین مبارک...
ممنون سورنا
`*.¸.*´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•.
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•.
_____xxxxxxxx________xxxxxxxx
____xxxxxxxxxx______xxxxxxxxxxx
___xxxxxxxxxxxxx___xxxxxxxxxxxxx
___xxxxxxxxxxxxxx_xxxxxxxxxxxxxx
___xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
____xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
_____xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
______xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
_________xxxxxxxxxxxxxxxxxx
___________xxxxxxxxxxxxx
_____________xxxxxxxxx
______________xxxxxx
_______________xxxx
_______________xxx
_./'\._¸¸.•¤**¤•.¸.•¤**¤•..•¤ **¤ •.¸.•¤**¤•..
*•. .•* *l
/.•*•.\ ¸..•¤**¤•.,.•¤**¤•.*.•¤**¤•.¸
حرف شمادرسته بی یارسخته...
خدا یه دونه از اون خوب خوباش نصیبت کنه ا
ممنون فری جون....
زندگی زیباست زشتیهای آن تقصیر ماست ، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست! زندگی آب روانی است روان میگذرد… آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد
)
(البته قسمت آخرو یه جور دیگه باید تفسیر کرد
سلام دوست من
من گفتم تاحالاازاین صورتک ها استفاده نکردم حالایکیشو میذارم .شادباشی
مرسی عزیزم
سلام
مطلب قشنگی بود. شاهنامه به طور همزمان دارای لحن حماسی و درام فوق العاده جذابیه که جای کار خیلی زیادی داره. پیارسال که به دیدن نمایش "سوگ سیاوش" رفته بودم، با تمام وجود این رو حس کردم.
راستی این پوستری که گذاشتید مربوط به کدوم یکی از این آثار میشه؟
این پوستر مربوط به یک کمیک استریپ امریکایی است
ایران
تو از نسل زن های آزادگانی
تبارت ز خورشید و از آریانی
اهورا تو را از سپیدی سرشته
تو افروزه ی پاک اسفندگانی
(کارن خسروانی)
خشنوثره مزداهه اهورهه
درود بر شما دوست آزاده نژادم فریناز
روز آرمئتی اسفندارمذ امشاسپند به ماه اسفندارمذ زرتشتی برابر با 29 بهمن خورشیدی روز مهین جشن اسفندگان است. جشنی که برای بزرگداشت زمین و زن و مادر و پیوند های زمین و زن برگزار می گردد. و در آن به روان پاک زنان و مادران پارسا و شکیبا گیتی درود فرستاده می شود و آفرین خوانده می گردد. و زنان و دختران را گرامی می دارند و همسران را به نیکی یاد می کنند.
روز اسفندگان، روز بزرگداشت مادر و زن، بر همه ی ایرانیان، به ویژه اهورایی مادران و شیر زنان ایرانی به ویژه بر شما خجسته و همایون باد.[گل]
متشکرم دوست عزیز
درود برتو بانوی پاک نژاد ایرانی
جشن اسفندگان جشن بزرگداشت مادر وزن برتمام ایرانیان به ویژه بر شما وخانواده محترمتان خجسته وهمایون باد
ممنون از لطفت.
این روزها به جای ” شرافت ” از انسان ها ، فقط ” شر ” و “ آفت ” می بینی !
ممنون
مرسی که سر زدی
عالی بود عزیزم
مرسی
یه ذره از خوندنش دلم گرفت
واقعا حیف ار ایران
در کل عالی بود مرسی
ممنون که سرزدی
بابت زحمتتون سپاسگزارم. مطلبتون رو با دقت خوندم. بسیار خوب بود.
ولی داغ دلم با اون پاراگراف آخرت تازه شد!
ممنون از توجهتان
باسلام مجدد
راستش اصلا حواسم نبود که آدرس وبلاگمو توی اون کامنت قبلی گذاشته بودم، آخه مدت هاست که اون وبلاگ رو آپ نمیکنم.
بگذریم... میخواستم بپرسم شما از فیلمها و انیمیشن هایی که از روی شاهنامه ساخته شده، کدوماش رو دارید؟
سلام و با تشکر از توجهتان . من هیچ نسخه ای از این فیلمها را ندارم.
[گل][گل]سلام..خوبی؟؟؟وبلاگ زیبایی داری....من به وبلاگت سرمیزنم وخوشحال میشم شماهم به من سربزنیدونظرتون روبگید
درصورت امکان منولینک کن ولوگوی منوبذاربه وبلاگت مهربون
درضمن خبربده لینکت کنم واگه لوگوداری بده بذارم بع وبلاگم
منتظرتماااااااااا...ممنون
اینم کدلوگوی من:
<!-- start logo cod off http://peirovanemahdi.ir/ --><p align="center"><p align="center"><a href="http://peirovanemahdi.ir/" target="_blank"><img border="0" src="http://upload.tehran98.com/img1/8sfwycwdtfhk4j580mwh.gif" width="120" height="200" alt=""></a></p><!--finish logo cod off http://peirovanemahdi.ir/ -->
چشم
سلام خوبی...آره تصویر لوگوم درسته...دست بنزن خوبه بذاربمونه...........ممنون....منم لینک کردم فدات
باشه. ممنون
سلام اخیرا با این همه پیشرفت های فن آوری های ساخت فیلم، کار چندانی در زمینه ساخت فیلم با محتوای داستان های شاهنامه صورت نگرفته و واقعا حق این شاهکار فردوسی ادا نشده است.
کاش توی همین ایران خودمون شاهد ساخت فیلم های با کیفیتی با همین مضمون باشیم، چون هم خودم و هم مطمئنم سایر ایرانیان دوست نداریم یه روز صحنه های شاهنامه رو توی یک فیلم آمریکایی ببینیم.
با تشکر
درود
درسته دوست گرامی . من هم امیدوارم فیلم سازان ما کمی بجنبند .
درود بر همگی
سلام همگی میخواستم بگم این کتاب واقعا محشره بهترین کتابی که تا به حال خوندم و روی من خیلی تاثیر گذاشته و باید این اثر ماندگار که به متعلق به بزرگ مرد ایران هست رو گرامی بداریم وخواهشم از اون رییسا اینه که یه فیلم پراوازه برای این اثر منتشر کنید .
سلام فقط بگم که شاهنامه، ارباب حلقه ها و هری پاتر و...، رو میزاره تو جیبش.
همینطوره گرامی
مظخرف:


سلام یه فیلم از رستم من بچه بودم نشون می داد افراسیاب روی تخت جمجه انسان می نشست و رستم سهراب را نمی کشت و با اژده ها می جنگیدن و بعد رستم پادشاه ایران می شد کسی یادش است