داستانهای شاهنامه

داستانهای شاهنامه

در این وبلاگ شاهنامه فردوسی را به صورت منثور نقل می کنیم .
داستانهای شاهنامه

داستانهای شاهنامه

در این وبلاگ شاهنامه فردوسی را به صورت منثور نقل می کنیم .

پادشاهی کی کاووس

 


http://s5.picofile.com/file/8157327492/10429275_752168661505597_8313798212415965207_n.jpg



پادشاهی کی کاووس


پادشاهی کی کاووس صدوپنجاه سال بود . پس از اینکه او بر تخت نشست و تمام مردم را گوش به فرمان خود دید به خود مغرور شد و

چنین گفت: غیراز من چه کسی شایسته تاج و تخت است ؟ الان زمان باده نوشی است . رامشگران را فراخواند و آنها شروع به نغمه سرایی کردند .

که مازندران شهر ما یاد باد                           

همیشه بر و بومش آباد باد

که در بوستانش همیشه گلست                        

به کواندرون لاله و سنبلست

هوا خوشگوار و زمین پرنگار                       

نه گرم و نه سرد و همیشه بهار

نوازنده بلبل به باغ اندرون                             

گرازنده آهو به راغ اندرون

همیشه نیاساید از جست و جوی                    

همه ساله هر جای رنگست و بوی

گلابست گویی بجویش روان                        

همی شاد گردد ز بویش روان

دی و بهمن و آذر و فرودین                         

همیشه پر از لاله بینی زمین

همه ساله خندان لب جویبار                          

بهر جای باز شکاری بکار

سراسر همه کشور آراسته                          

ز دینار و دیبا و از خواسته

بتان پرستنده با تاج زر                              

همان نامداران زرین کمر

کسی کاندران بوم آباد نیست                      

بکام از دل و جان خود شاد نیست

وقتی کاووس این سخنان را شنید به فکر فرو رفت و تصمیم گرفت سوی مازندران لشکرکشی کند وقتی تصمیمات او به گوش بزرگان رسید همگی ناراحت شدند چون کسی در اندیشه جنگ با دیوان نبود .پهلوانانی چون طوس و گودرزوکشواد و گیو و خراد و گرگین و بهرام نیو همگی به ظاهر اطاعت کردند ولی در دل نگران بودند پس به فکر چاره افتادند . طوس گفت : بهتر است هیونی به سوی زال بفرستیم و به او بگوییم بیاید تا شاید پند او در شاه اثر کند. پس چنین کردند . زال آشفته به ایران آمد و وقتی به نزد شاه رفت در نگاه اول به یاد منوچهر افتاد گویی او را دوباره می بیند . پس شروع به صحبت کرد و گفت : شاها شنیدم که قصد مازندران داری تو باید بردبار باشی جمشید با آن همه کروفر شاهی اصلا در فکر مازندران نبود و فریدون با آنهمه عقل و تدبیر و افسون و حتی منوچهر هیچکدام در اندیشه جنگ دیوان نبودند چون آنجا طلسم و بند و جادو در کار است . نباید سپاه را به کام دیو فرستاد .

کاووس گفت : من از نصایح تو بی نیاز نیستم اما من از فریدون و جمشید و منوچهر عظمت بیشتری دارم و سپاه و گنج بیشتر . البته در این راه رنج زیادی باید کشید پس تو و رستم از ایران محافظت کنید و من به مازندران می روم که خداوند یار من است .

زال گفت : تو شاهی و ما بنده تو هستیم اگر چیزی گفتم از سر دلسوزی بود پس هرچه تو گویی اطاعت می کنیم . شاه با زال خداحافظی کرد و ایران را به میلاد سپرد و گفت : اگر دشمن آید به زال و رستم پناه ببر و از آنها مدد جو و خود با بزرگان به سوی مازندران رفت . شب و روز در راه بودند تا اینکه در کنار کوه اسپروز که جایگاه دیو بود خیمه زد و گیو را با لشکری به سوی مازندران فرستاد تا آنجا رااز سلطه دیوان خالی کند . بعد از یک هفته شاه به یکی از دیوان به نام سنجه گفت: برو پیش دیو سپید و به او بگو ما آمدیم و مازندران را غارت کردیم و اگر تو نیایی دیگر کسی را در مازندران زنده نمی یابی . سنجه رفت و سخنان شاه را به دیو سپید گفت .

دیو سپید گفت : نگران مباش که آنها را نابود می کنیم . شب هنگام هوا ابری و قیرگون شد و از آسمان سنگ و خشت می بارید به این ترتیب بسیاری از آنان نابود شدند و بسیاری به سوی ایران گریختند . وقتی روز فرارسید چشمان کاووس تیره و تار شد و تعدادی از سپاهیان همراهش هم کور شدند . بزرگان از کاووس خشمگین بودند و کاووس در پشیمانی افسوس می خورد که چرا پند زال را نپذیرفتم . بعد از گذشت یک هفته دیو سپید غرید که ای شاه بدکردار به خودت مغرور شدی و بسیاری را در مازندران کشتی و از قدرت من بی خبر بودی حالا تا پایان عمر شما را در رنج و تعب نگهمیدارم پس تعدادی از دیوان را به زندانبانی آنان گمارد و غنایم را به ارژنگ سالار مازندران سپرد و بازگشت .

کاووس شاه فرستاده ای را که چون از لشکر جدا بود آسیبی به او نرسیده بود به سوی زابل فرستاد و در نامه ای که به زال نوشت شرح ماجرا را بیان کرد و گفت : پشیمانم که پندت را گوش نکردم و از او مدد خواست .

زال به رستم گفت : شاه در دم اژدها افتاده است و بلا بر سر ایرانیان نازل شده است پس تو باید رخش را زین کنی و به کمکشان بروی . سن من دیگر از دویست سال هم گذشته است پس وظیفه توست که ببر بیان بپوشی و گرز سام برداری و با رخش بروی.

رستم گفت : راه دور است .شاه شش ماهه به آنجا رسیده است اگر من بعد از شش ماه به آنجا برسم دیگر از شاه چیزی نمی ماند چون او تحمل سختی را ندارد .

زال گفت : دو راه است یکی راهی که کاووس رفت و دیگر راهی که پر از شیر و دیو و ظلمت است . تو راه کوتاه را انتخاب کن .

رستم گفت :گوش به فرمان پدر هستم . من می روم و از ارژنگ و دیو سپید و سنجه و پولاد غندی و بید اثری باقی نمی گذارم و همه را نابود می کنم. رودابه وقتی باخبر شد که رستم به جنگ دیوان می رود غمگین و گریان شد . رستم گفت : تو مرا به خدا بسپار و گریان مباش .

نظرات 42 + ارسال نظر
هستی پنج‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:07 ق.ظ

سلام به نظرم وبلاگتون خیلی خوبه من و دوستام امسال یه نمایشگاه داریم و من و دوتا دیگه از دوستام غرفه ی شاهنامه رو داریم و شما واقعا وبلاگتون یه منبع عالیه برام مرسی..

خواهش می کنم. خوشحالم که براتون مفید بود

فرید عباسی یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:36 ق.ظ http://qalamhawraman.mihanblog.com/

با درودی دو باره و هزار باره بر شما همیشه از نوشته هایتان لذت می برم واقعا که زحمت می کشید خداوند پشت و پناهتان باشد من به شما واقعا افتخار می کنم همیشه پیروز باشید که خیلی پر انرژی هستید مثل خودم

طاهره یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.ghaatogh.blogfa.com

دوست جون سلام
خوبی؟

منم آپم

الان میام

محمد سرباز کوروش یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:30 ب.ظ

درود...
نبابا.دانشگاه کجا بو.ده!!!
من تازه از خدمت اومدم!

آفرین بر تو. معلومه مطالعاتت زیاده

نیره یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:18 ب.ظ http://naseri-n.blogfa.com

سلام گرامی ام
بسیار زیبا بود
داستان های شاهنامه نطیر ندارد
ازتو بسیار سپاسگزارم دوست پردانش من

✵ ✶ ✷ ✸ ✹ ✺ ✻✵ ✶ ✷ ✸ ✹ ✺ ✻✵ ✶ ✷ ✸ ✹ ✺ ✻
✵ ✶ ✷ ✸ ✹ ✺ ✻درودهای پاک برتو باد✵ ✶ ✷ ✸ ✹ ✺ ✻
✵ ✶ ✷ ✸ ✹ ✺ ✻✵ ✶ ✷ ✸ ✹ ✺ ✻✵ ✶ ✷ ✸ ✹ ✺ ✻

ممنون نیره جونم

حسین یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:01 ب.ظ http://raz24.blogfa.com

سلام
مثل همیشه عالی بوى
:)

لطف دارین

negin یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:54 ب.ظ http://www.chefnegin.com

سلام فریناز جان خسته نباشی

آپم عزیزم.

چشم آومدم

پیام قانون یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:00 ب.ظ http://payam-chanoun.blogfa.com

« به نام آن که جان را فکرت آموخت »


چندین سده است که بیگانگان دارای توانایی و تمدن، همواره کوشیده اند تا از راه بستن جویباران فراگیر دانش به روی ایرانیان، به استعمار میهن ما بپردازند. فراید ( نتیجه) این تلاش، اکنون تهیدستی ویرانگری است که دامن بیشینه خانواده های ایرانی را فرا گرفته است. این جنایت پنهان آن زمان امکان یافت که گروه اندک مزدوران برای آبادانی خود، کشوری (ایران) را ویران کردند.
با همه این نابسامانی ها، فرهنگ خوش بنیاد و ادب کهن تبار ایران زمین، تاکنون توانسته است از هویت ملی ما ایرانیان پاسداری کند. ولی سالیانی است که استعمار روس و انگلیس به همراه، همراهی های پشت پرده با آمریکا می کوشند تا با تخریب و نابودی هویت ملی، راه چپاول
سرمایه های ما ـ به ویژه نفت ـ را هموارتر و آسانتر کنند.
به همین انگیزه و با هدف پاسداری از هویت ملی ما ایرانیان و آشنایی روز افزون جوانان جویای ایران و دانش با آموزه های پاسدار هویت ملی، تارنمای (وب) « بر شاخسار سخن » هر هفته یک مطلب، در یکی از دو زمینه ادب و تاریخ سیاسی ایران معاصر به رشته نگارش می دهد.
خواهشمند است ضمن مطالعه پیوسته آن، خوانش مداوم و بیان دیدگاه های سازنده را به جوانان هم میهن سفارش فرمایید.
نشانی تارنما : Payam-chanoun.blogfa.com
به امید رفاه پایدار و سربلندی جاوید ملت و میهن

فرید عباسی یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:12 ب.ظ http://qalamhawraman.mihanblog.com/

دوباره کلی درود و کلی سلام با غزلی تازه و داغ ( عشق موازی ) به روزم اگر قدم رنجه کنی و ما را شرمنده کنی ...!

خدمت میرسم.

پیام قانون یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:58 ب.ظ http://payam-chanoun.blogfa.com

درود!
سپاس گزارم.ممنون که تارنمای من را به تارنمای خود پیوند زدید. من تا کنون تارنمای کسی را پیوند نکرده ام ولی کار شما را می پسندم و به همین خاطر شما را پیوند خواهم کرد.هرچند هنوز روش پیوند تارنما را تجربه نکرده ام و نمی دانم .خرده نگیرید از بی دانشی است. اما شما را پیوند خواهم کرد.

درود بر شما دوست گرامی

فرید عباسی دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:20 ق.ظ http://qalamhawraman.mihanblog.com/

7holy دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:24 ب.ظ http://www.timarestani.blogfa.com

slaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaam ey jan fadatsham golam bebakhshid vaght nakardam khabaret knam sharmande eshgham..booooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooos

bebakhsh dige...

اومدم

سکوت منتظر... دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:37 ب.ظ http://kiarash53.blogfa.com

دنیای من پر است
از دستهاییکه خسته نمی شوند
از نگه داشتن نقاب بروی چهره ی خود...

فرید عباسی دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:05 ب.ظ http://qalamhawraman.mihanblog.com/

لوگوی جدید مبارک

ممنون .

7holy دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:09 ب.ظ http://www.timarestani.blogfa.com

golam tabrik magam toam khordadi hasti??? baba eyvala azizam linki

Fatemeh دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:19 ب.ظ http://asalbanoo4.blogfa.com/

آدمها...
چقدر زمین به شما می آید!
جاذبه، بهانه ی خوبیست...
اگر آن هم نبود شما دست از سقوط نمی کشیدید!

اوهوم

کارن خسروانی پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:36 ق.ظ http://www.havishtan.blogfa.com

درود بر شما فریناز گرامی
دیروز هر کار می کردم نمی شد دیدگاه بگذارم
کاووس در اوستا کی اُوسَذَنَ آمده است
یک کوی بسیار نیرومند و شاید گفت نیرومندترین پادشاه آریایی باشد
با منش و روش های گاه بزرگ و گاه میانه
در یشت ها بسیار از وی یاد شده و وی را بزرگ داشته است

ممنون که سرمیزنین و نظر میگذارید. نمیدونستم که در اوستا هم از او یاد شده .خیلی جالبه .

Fatemeh پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:01 ب.ظ http://asalbanoo4.blogfa.com/

در شگفتم که سلام آغاز هر دیداریست ، ولی در نماز پایان است . شاید این بدین معناست که پایان نماز ، آغاز دیدار است

نکته جالب و پرمعنایی بود.

سیامک کیهانی پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:38 ب.ظ http://faryadehfanoos.blogfa.com

درود بر بانوی همیشه در خروش فریناز عزیز
به خلوتگاه پر از عشقت که می آیم حالم خوووووب میشود
تابعد...

ممنون از لطف و توجهت .

7holy پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:04 ب.ظ http://www.timarestani.blogfa.com

slmam farinaze khodam..abji 2.3 roze sar nazadi?? nemigi ma delemon tang mishe vasat...faezeh

اومدم عزیز

الهه پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:17 ب.ظ http://antiquity.blogfa.com/

درود بر شما...
اگر مایل هستید لوگوی وبلاگ من رو بذارید و یا لینکم کنید و خبر بدید تا لینکتون کنم...
سپاس

با افتخار لینک شدین

negin پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:51 ب.ظ http://www.chefnegin.com

سلام دوست خوبم. امیدوارم تعطیلات خوش گذشته باشه تا اینجای کار

شاد باشی

ممنون عزیزم

الهه جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:05 ق.ظ http://antiquity.blogfa.com/

سپاسگذارم...
منم لینکتون کردم...

دوستیمون پابرجا

میلاد جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:49 ب.ظ http://m71empire.blogfa.com

مرسی از لطفتون

خواهش می کنم.

نیره جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:53 ب.ظ http://naseri-n.blogfa.com

درود برفریناز گرامی ام
سپاس از مهر بی پایانت
همیشه تندرست وشادباشی عزیزم

تشکر . امیدوارم سلامتی زودتر حاصل شود

فرید عباسی جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:06 ب.ظ http://qalamhawraman.mihanblog.com/

سلام بزرگوار با غزلی تازه به روزم ( چوب و تبر ) امیدوارم نگاه زیبایتان مشکل گشای شعرم باشد اگر نقدی نظری بود مرا مورد لطف خود قرار داده و بفرمایید از بعضی از شکسته های شعرم هم عذر خواهم نیافتم زیبا تر از این [لبخند][گل]

حتماً خواهم آمد

فرید عباسی جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:51 ب.ظ http://qalamhawraman.mihanblog.com/

فریناز عزیزم ممنون و سپاسگذارم از حضورو نگاهت خیلی دوست دارم بفرمایید کجای شعر وزن نداشت یا شکسته بود تا اصلاحش کنم ممنون

فرید جان مرا ببخش. تا من باشم کم توجه و سریع شعری را نخوانم!

هورامان هانه‌به‌رچه‌م یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:54 ق.ظ http://haneberchem.mihanblog.com/

سلام ؛داستان زیبا وبامحتوا بود,زهابرذوق وقریحه بلندتان.ماناباشید.

ممنون از نظر لطفتان:)

حمیده دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:48 ب.ظ http://shocolatedagh.blogfa.com

سلام عزیزم . بازم ممنون که سر زدی . برای من افتخاره که وبلاگ های آموزنده و ادبی رو لینک کنم . و همین الان لینک شدی . تو هم می تونی لینکم کنی .

ممنون . من هم لینکت کردم.

افراپرواس دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:37 ب.ظ http://www.afraparvas.blogfa.com

سلام
مرسی که همیشه بهم سرمیزنین

خواهش میکنم

7holy سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:54 ب.ظ http://www.timarestani.blogfa.com

slam abji didi ax hamo?

آره . خیلی نازین . برات پیغام گذاشته بودم که !

7holy چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:04 ب.ظ http://www.timarestani.blogfa.com

bishtar shekl dokhtar bodam ya pesar??

چون موهاتو کوتاه کردی نمیشه گفت که قیافت پسرانه است . اتفاقاً از ظرافت دخترانه هم برخورداری . مخصوصاً توی اون عکس هیس!

7holy چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:28 ب.ظ http://www.timarestani.blogfa.com

hala dar kol maro pasandidi ya na?

صد البته .

7holy چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:50 ب.ظ http://www.timarestani.blogfa.com

he vaghean???? rasti be khater farinaz khanom az on webe ozr khahi kardam..

ممنون عزیزم.

7holy چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:58 ب.ظ http://www.timarestani.blogfa.com

dige chikar knim ro harf farinazam ke nemitonam harf bezanam

خیلی با حالی عزیزم.دمت گرم[خنده]

7holy چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:07 ب.ظ http://www.timarestani.blogfa.com

rasti dar morede post jadidam nazareto nagofti?

حتما سر میزنم

7holy پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:22 ب.ظ http://www.timarestani.blogfa.com

eee ??? bashe farinaz khanoom bashe ..

خب چیکار کنم؟ هرچی میگم بهت برمیخوره!

ALI MR سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:36 ب.ظ http://ss-picture.blogfa.com

منم بهت برد تیم ملی رو تبریک میگم

ممنون . امیدوارم در جام جهانی خوب عمل کنن.

آوا پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 06:55 ب.ظ

سلام ممنون از تلاشتون ممنون که زحمت میکشید و داستان ها رو به نثر در میارید
ادامه داستان پادشاهی کیکاووس چی میشه؟

سپاس.
ادامه پادشاهی کیکاووس ، داستان هفتخوان و رستم و سهراب و سیاوش تا پادشاهی کیخسرو است.

پریا چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 07:52 ق.ظ

سلام. خوبین؟ از تلاشتون جهت ترویج فرهنگ و مطالعه سپاس. و بعد آن که پادشاهی کیکاوس در نسخه جناب خالقی مطلق 120 سال عنوان گزدیده و صحیح تر است. نسخه تصحیح ایشان آخرین نسخه ای است که مورد تایید اساتید ادبیات است.

درود بر شما.
دوست گرامی اختلاف نظر در موضوعات مختلف همیشه بوده.
به هر حال من برای نظر استاد خالقی مطلق هم احترام قایل هستم و تعصبی در هیچ مورد ندارم.
ولی از آنجایی که از روی شاهنامه تصحیح دبیرسیاقی کار کردم ، کارم برآن اساس است.
سپاس از محبتتون

mobina جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 09:30 ق.ظ

با اینکه دیر خوندم ولی خیلی دوستداشتم مرسی.

بهروز دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1400 ساعت 01:23 ق.ظ

سلام
یه سوال فنی؛
روی صورت یک شخص در بعضی نگاره های شاهنامه طهماسبی که الان توی موزه متروپلیتن هستن رنگ سیاه کشیده شده. چرا؟

درود.
اطلاعاتی در این زمینه ندارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد